معنی مامور کنترل پرونده

لغت نامه دهخدا

کنترل

کنترل. [ک ُ رُ / ک ُ ت ُ رُ] (فرانسوی، اِ) وارسی. بازبین. (فرهنگستان). وارسی. بازرسی. تفتیش: کنترل بلیطها. (فرهنگ فارسی معین).


پرونده

پرونده. [پ َرْ وَ دَ / دِ] (اِ) بسته ٔ جامه که به تازی رزمه گویند. بسته ٔ قماش و اسباب. پشتواره ٔ جامه. || لفافه ٔ قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بدان پیچند. شله ٔ قماش:
خواجه به پرونده اندر آمد ایدر
اکنون معجب شده است از بر رهوار.
آغاجی (از فرهنگ اسدی).
|| جوال مانندی که دهن آن از پهلوی آن باشد و استادان بزاز اسباب دکان خودرا در آن نهند و با ریسمانها بندند و به ضم ثانی و سکون ثالث و رابع هم آمده است. (برهان قاطع). و نیز رجوع به پلونده شود. || سندها و نوشته های راجع به یک موضوع یا یک کار و یک نفر را که یکجا جمعآوری شده و خلاصه مطالب آن نوشته ها را برای آسانی در پشت پوشه های آن می نویسند و به فرانسه دوسیه میگویند. (مجموعه لغات فرهنگستان).
- پرونده کردن جامه ها، پشتواره ٔ جامه ها بستن. ترزیم. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). تعکیم. (زوزنی).

فرهنگ عمید

کنترل

بازرسی،
تحت مراقبت و نظارت داشتن،
توانایی اداره و هدایت خود یا کسی،
(اسم) [عامیانه] دستگاهی برای کنترل وسیلۀ برقی از راه دور، کنترل از راه دور،


پرونده

نوشته‌ها و سندهای راجع به یک موضوع که در یک پوشه جمع شده باشد، دوسیه،
[قدیمی] کیسه‌ای که پیشه‌وران ابزار کار خود را در آن می‌گذارند،
[قدیمی] پارچه‌ای که قماش یا چیز دیگر در آن بپیچند، رزمه،
[قدیمی] بستۀ قماش،

فرهنگ فارسی هوشیار

مامور

امر کرده شده و حکم کرده شده و فرموده شده ‎ گومارتک گمارده گماشته، اپرهان پروانک به فرمان فرمان یافته (اسم) فرمان داده امر کرده شده: گفت موسی:این مرا دستور نیست بنده ام امهال تو مامور نیست. (مثنوی. نیک. 62: 3)، کسی که او را بکاری گماشته باشند گماشته: زودا که دید خواهم از سعی بخت فرخ مامور امر سلطان ایران ستان و توران. (پیغوملک. لباب. نف. ‎ 54) جمع: مامورین. یا مامور احصائیه. آمارگر. یا مامور اطفائیه. آتش نشان. یا مامور آگاهی. کارآگاه. یا مامور اجرا. کسی که از طرف اداره اجراء دادگستری موظف است که احکام و قرارهای دادگاه را بمرحله عمل درآورد. یا مامور تامینات.


پرونده

پارچه ای که قماش یا چیز دیگر در آن پیچند، یا نوشته ها و اسناد راجمع آوری و هر کدام را به یک موضوع داخل پوشه گذارند

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرونده

دوسیه، پیشینه، سابقه، پاپوش، پوشه

تعبیر خواب

پرونده


دیدن صورتحسابها و اوراق بایگانی شده در خواب، علامت آن است که بر سر مسایلی با اهمیت بحث های هیجان انگیز خواهید کرد، و علامت ناآرامی و بی قراری شما در آینده نیز هست. - آنلی بیتون

فرهنگ معین

پرونده

بسته قماش، پارچه ای که قماش را بدان پیچند، اسناد و نوشته های مربوط به یک موضوع. [خوانش: (پَ وَ دِ) (اِ.)]

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

مامور کنترل پرونده

1254

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری